جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
گره گم

با هر كه سخن گفتم در خود گره ای گم بود

چون كرم شبان تابان می تابی و می تابم


بر
هر كه نظر كردم گریان و پریشان بود

چون ابر سبک باران میباری و میبارم


من
درد محبت را هرگز به تو نسپردم

این عقده ی دیرین را میدانی و میدانم


بر
مرثیه ام بنگر  نقش رخ خود بینی

این قصه دیرین را می خوانی و میخوانم

 

امیر فرخ تجلی




 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات